موسسه بین المللی آویژه نشان پارسی به عنوان تنها مرکز جایزه مدل سیستم مدیریت صداقت موفق به اخذ تاییده ایزو 17020 و ایزو 19011استاندارد بین المللی در زمینه کنترل کیفیت گردید.
iso17020استاندارد بین المللی ایزو ۱۷۰۲۰ IEC تعیین کننده معیارهای کلی برای عملکرد شرکت های مختلف بازرسی است. این استاندارد الزامات مورد نیاز برای تائید صلاحیت عملکرد شرکت های بازرسی را مشخص می کند و پایداری و بی طرف بودن فعالیت های نظارتی و بازرسی آنها را تضمین می نماید. این استاندارد آن طور که در ایزو ۱۷۰۲۰:۲۰۱۲تشریح گردیده برای شرکت های بازرسی قابل استفاده بوده و در هر مرحله از بازرسی قابل کاربری است.
iso19011استاندارد ۱۹۰۱۱راهنمایی هایی را برای مدیریت کردن (اداره کردن) برنامه های ممیزی، انجام ممیزی های داخلی و بیرونی در مورد سیستم ها و ابزارهای مدیریتی و مهندسی و همچنین شایستگی (صلاحیت) و ارزشیابی ممیزان، ارائه می نماید. قصد اصول ممیزی بر اساس ISO 19011 بر آن است تا راهنمایی های ذکر شده در این استاندارد بین المللی برای گستره وسیعی از استفاده کنندگان بالقوه، از جمله ممیزان، سازمانهای در حال اجرای سیستمها و ابزارهای مدیریتی و مهندسی، سازمانهایی که ملزم به انجام ممیزی بر مبنای قرارداد هستند و همچنین سازمانهایی که در امر آموزش یا تائید شایستگی ممیزان، گواهی کردن/یا ثبت کردن سیستم ها و ابزارهای مدیریتی و مهندسی ، نهاد تائید صلاحیت یا استاندارد کردن در حیطه ارزیابی انطباق دخیل هستند، کاربرد داشته باشد.
مراسم معرفیمدل مدیریت صداقتروز دوشنبه 15 دی ماه 1393 با حضور جمعی از مسوولان نهادهای مختلف از جمله وزارت کار، تعاون، رفاه اجتماعی، سازمان منطقه آزادکیش، بانک ملت، چندتن از نمایندگان مجلس برگزار شد. در این جشنواره از تندیس و مدال سیستم مدیریت صداقت رونمایی شد. و سازمانهایی که مدل مدیریتی صداقت را پیاده سازی کردند پس از ارزیابی هیات داوران معرفی و جوایز خود را دریافت نمودند.
در اینمراسم موسوی نژاد عضو کمیسیون انرژی مجلس با تاکید بر اینکه رواج صداقت در حوزههای مختلف کشور را باید ابتدا از گفتمان شروع کنیم اظهار کرد: معتقدم چنین همایش هایی در وهله اول باید به گفتمان تدوین شود چراکه نمی توان چنین معقوله هایی را با همایش ها و برگزاری همایش هادر کشور جاری و ساری کرد.
وی ادامه داد: معتقدم پس از اینکه این بحث ها را به گفتمان تبدیل کردیم باید فرهنگ درباره آنها فرهنگسازی کنیم چرا که صداقت و امانت داری مهمترین شاخص برای ارزیابی افراد در جایگاههای مختلف است.
این نماینده مجلس با بیان اینکه با بزرگ نمایی ها نمی توان بحث های روز کشور را پیگیری کرد گفت: برای رواج صداقت به برنامه های جدی تری نیازمند هستیم.
وی ادامه داد: برخی ها فکر می کنند وقتی به جایگاه ویژه ای رسیده اند دارای مقام و منزلت خاصی هستند این در حالی است که طبق گفته خداوند کسی بر دیگری برتری ندارد مگر اینکه تقوای بالاتری داشته باشد.
موسوی نژاد ادامه داد: متاسفانه در روابط اجتماعی شاهد آن هستیم که برخی از افراد در روابط افراد رابه عنوان کالا می بینند که این نشانگر عدم صداقت در جامعه است.
وی همچنین با تاکید بر اینکه باید به تولید داخل توجه شود گفت: متاسفانه در حال حاضر شاهد این هستیم که مردم کالای خارجی را به کالای ایرانی و ساخت داخل ترجیح می دهند این در حالی است که در نظام و کشوری زندگی میکنیم که زیربنای اخلاق آن کرامت قرانی است.
معاون مدیرعامل بانک ملت:متاسفانه امروز در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی خانوادگی با خلع صداقت مواجهیم و این کمبود را احساس می کنیم/عضو کمیسیون انرژی مجلس:برای رواج صداقت به برنامه های جدی تری نیازمند هستیم/مدیرعامل خبرگزاری کار ایران:علمای علم اخلاق اعتقاد راسخ به این دارد؛ دروغ، نیرنگ، تملق و چرب زبانی از مظاهر فقدان صداقت به شمار می روند که بنیان یک جامعه را می توانند فرو ریزند.
محسن فدوی معاون مدیرعامل بانک ملت با تاکید بر اینکه صداقت نیمه گمشده بشریت است گفت: متاسفانه امروز در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی خانوادگی با خلع صداقت مواجهیم و این کمبود را احساس می کنیم.
وی ادامه داد: معتقدم آسیب های مختلفی که در دنیای امروز زندگی بشری را تهدید می کند در واقع ناشی از عدم وجود صداقت در گفتار و رفتار است.
معاون بانک ملت اظهار کرد: متاسفانه در حال حاضر بسیاری از شعارها، وعده ها و تبلیغاتی که افراد در جایگاههای مختلف سر می دهند را در عمل نمی توان درک کرد.
وی با بیان اینکه الویت ها به منفعت های شخصی و گروهی اختصاص داده شده است گفت: عدم توجه به منافع ملی امروز جامعه جهانی رابه سمت عدم تعادل و عدم آرامش برده است.
وی ادامه داد:در حالی که برخی ها ادعای رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی را دارند در عمل در همان جوامع حقوق خیلی از انسانها ضایع می شود.
فدوی با بیان اینکه لزوم برگزاری چنین همایش هایی در سطح کشور احساس میشود گفت: امیدوارم در دوره های بعدی جشنواره جایزه عالی صداقت سازمانها و شرکت های بزرگتری را ببینیم.
وی ادامه داد: بانک ملت چندی پیش در همایش سلامت اداری که دومین دوره برگزاری این همایش بود حایز رتبه شد که این به اقداماتی بر می گردد که در چند دوره اخیر در بانک ملت به اجرا رسیده است.
فدوی در باره این اقدامات توضیح داد: موضوع صداقت را در رفتار و عمل کارکنان در اولویت قرار دادیم و معیار و ملاک انتخاب کارکنان را میزان صداقت افراد در رفتار و کردار می دانیم.
وی تاکید کرد: بانکداری پایدار و اجتماعی و همچنین تامین انتظارات تمام ذینفع های بانک ملت را سرلوحه برنامه های خود قراردادیم و برای برقراری ارتباط اثربخش با هرکدام از مشتریان خود برنامه ای را در نظر گرفته ایم و معتقدیم صداقت محور اعتماد و اعتماد محور مشتری مداری است.
وی همچنین درباره انجام ماموریتها در سطح بین المللی و مشارکت با دولت برای پیشبرد برنامه های کشور گفت: بانک ملت در خرید تضمینی گندم همچنین درپروژه های نفتی، گاز و پتروشیمی و همچنین اجرای پروژه های حمل ونقلی همواره پیش رو بوده است.
وی با اشاره به اقدامات بانک ملت در حوزه مشتری مداری گفت: 26 میلیون کاربر و مشتری دارد که تدوین ارباب رجوع همواره از اولویت های این بانک بوده است.
همچنین در ادامه این مراسم مسعود حیدری مدیرعامل خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با بیان اینکه خبرگزاری ایلنا با بررسی دقیق و همه جانبه موضوع جشنواره جایزه عالی سیستم صداقت را که بررسی کرد گفت: برای مشارکت در این جشنواره با شرط اینکه همه استاندارد های لازم با شناسایی و معرفی مدیران صادق رعایت شود وارد موضوع شدیم.
وی ادامه داد: با چنین رویکردی باید اذعان داشت که بدون تردید واژه صداقت از مفاهیم بالا و ارزشمند جوامع انسانی فارغ از نژاد مذهب وملیت های مختلف ومتنوع محسوب می شود از همین رو است که بر جوامع انسانی صداقت همواره در سطر همه کرامت هاست.
حیدری با بیان اینکه صداقت در رفتار، گرفتار، پندار و ارتباط با خود دیگران همه در شئون زندگی یکی از ارزشهای والای اخلاقی و انسانی به شمار می رود ادامه داد: صداقت مساله کلیدی و مهم در سهم و نقد کلیه روابط اجتماعی است که به طوری که عدم صداقت در بین اعضای گروه اجتماعی آسیب ها و خسارت های فراوان و گاه جبران ناپذیری رابه دنبال دارد.
مدیر مسوول خبرگزاری ایلنا گفت: علمای علم اخلاق اعتقاد راسخ به این دارد؛ دروغ، نیرنگ، تملق و چرب زبانی از مظاهر فقدان صداقت به شمار می روند که بنیان یک جامعه را می توانند فرو ریزند.
وی با بیان این که برخی از جوامع توسعه نیافته عدم صداقت یک معضل بزرگ اجتماعی است گفت: عدم صداقت بر فعالیت های حرفه ای و تعاملات اجتماعی لطمات جبران ناپذیر و سنگینی را وارد می کند. از همین رو است که در چنین جوامعی فقدان صداقت در سازمانها و نهادهای اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی مشارکت گروهی را تهدید می کند.
حیدری اظهار کرد: بسیاری از جامع شناسان که جوامع مختلف انسانی را مورد مطالعه قرار داده اند به این اصل باور قلبی دارند که صداقت پدیدآورنده سرمایه های اجتماعی و ضامن بقای این سرمایه ها محسوب می شود.
مدیرمسوول ایلنا یکی از مهمترین سرمایه های اجتماعی را صداقت دانست و گفت: بدون تردید عنصر اعتماد می تواند نقش غیر قابل انکاری در ساختن جوامع و تحکیم روابط اجتماعی ایفا کند.
وی تاکید کرد: امروز بر کسی پوشیده نیست که رسانه ها در ساختن وجهت دهی به افکار عمومی نقش بی بدیل و غیر قابل انکاری دارند از همین رو می توانند به نهادینه شدن مفاهیم بزرگ و بلندی نظیر صداقت در جوامع انسانی مدد رسانند.
وی ادامه داد: با تکیه بر چنین رویکردی خبرگزاری کار ایران (ایلنا) که بدو فعالیت های خود در عرصه رسانه ای سه عنصر مهم صداقت، رعایت امانت و جلب اعتماد مخاطبان را در سرلوحه فعالیت های خود قرار داده است در کنار برگزار کنندگان این همایش قرار گرفته تا با اطلاع رسانی درست دقیق و به هنگام گامی هرچند اندک در معرفی الگوهای صادق به جامعه بردارد.
حیدری با بیان اینکه ایلنا با درک عمیق و درست از نتایج گران سنگی که همه گیر شدن مفهوم صداقت در جامعه را می تواند در پی داشته باشد تمام توان و امکانات خود را مصروف یاری رساندن مدیران صادق جامعه به ویژه مدیران اقتصاد می کند گفت: از آنجا که ایلنا خود از جنس کار و تلاش است و دغدغه فراگیر شدن فرهنگ کار مولد در جامعه ایرانی را دارد درحالی که موانع و محدودیت هایی در این زمینه بر سر راه فعالان اقتصادی و مدیران صنعتی قرار دارد را به خوبی می شناسد خود را همراه و یاری رسان این بخش از جامعه می دانند ودر این راه تلاش خواهد کرد تا هیچ گاه مدیران صادق بر پیگیری و به نتیجه رسیدن مطالبات درست خود تنها نمانند.
همچنین در این مراسم از صادق ترین مدیران شرکت کننده در این طرح و افراد تقدیر به عمل آمد که مدال جایزه عالی سیستم صداقت به حمید بهمنی خبرنگار دوران دفاع مقدس اهداء شد همچنین تندیس مدیریت صداقت به بانک ملت،گواهی نامه سطح یک به شهرداری کاشان، گواهینامه سطح یک به خبرگزاری ایلنا، گواهینامه سطح دو به آسمان دوستی، گواهینامه سطح دو به جهان اقتصاد، گواهینامه سطح سه به پایگاه خبری پارسینه اهداء شد همچنین در اولین جشنواره از سعید علامیان خبرنگار دفاع مقدس، سید قادر محمدی مدیرکل امور بازاریابی بانک ملی، آرمان ستوده تهیه کننده برنامه رادیویی، جواد عطاران روابط عمومی بانک ملت، مسعود حیدری مدیرمسوول خبرگزاری ایلنا، بیژن رمضانی مشاور وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، بهمن هدایت مدیرعامل پایگاه اطلاع رسانی پارس ملی، آقای فرج زاده و خانم اسدی روابط عمومی کیش ایر، علی فاضل رییس اتاق اصناف ایران، آقای دادرس رییس انجمن جایگاه داران سی ان جی، علی بخشی شهردار اوشان فشن و میگون، ایمان نستعلی قائم مجمع متخصصین ایران، مهندس سرلک، علی مونسان مدیرعامل منطقه کیش، مرتضی بلوکی مشاور مدیرعامل منطقه آزاد کیش، صفایی فراهانی، دکتر فیروزآبادی قاتم مقام وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و آقای صادقی فر مشاور وزیر کار تعاون و رفاه اجتماعی تقدیر به عمل آمد.
محسن فدوی معاونت بانک ملت در حال دریافت تندیس صداقت از بیژن رمضانی معاون وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی
مراسم حجتالاسلام روحالله بیگی، نماینده مجلس و از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس
حجتالاسلام موسوینژاد، عضو کمیسیون انرژی مجلس
صداقت ضامن سرمایه اجتماعی است
اخلاق از قواعدی سخن به میان میآورد که اجرای آنها ضامن تحکیم روابط بینافردی و اجتماعی است.
در این میان حوزه سیاسی که با اجتماع گره خورده، نمیتواند از اخلاق بر کنار بماند. این به آن معناست که چه بخواهیم و چه نخواهیم، سیاست، بر مدار اخلاق میگردد؛ اما چرا و چگونه حوزه سیاسی از اخلاق فاصله میگیرد و غیرشفاف میشود؟ و از سوی دیگر، چه سازوکاری باید در بدنه اجتماع تعبیه شود تا بتوان اخلاق را در پدیدههای گوناگون گسترش داد؟
در این میان اما «صداقت» عنصر بنیادین اخلاق به شمار میآید و ضامن بقای سرمایه اجتماعی است. جامعهشناسان سرمایه اجتماعی را ابزار اصلی انسجام اجتماعی میدانند و معتقدند که با از میان رفتن «صداقت» و در نتیجه سرمایه اجتماعی، هیچ جامعهای قادر به ادامه حیات خود در درازمدت نیست.
بر این پایه بود که به سراغ حجتالاسلام دکتر داوود فیرحی، استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم و با وی درباره نسبت اخلاق و سیاست گفتوگو کردیم. کتابهای «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام»، «نظام سیاسی و دولت در اسلام» و «تاریخ تحول دولت در اسلام» از جمله آثار وی به شمار میآیند.
- در حوزه انــدیشـه سیاسی و فلسفه سیاسی- گرچه این دو از یکدیگر متفاوت هستند- اخلاق(سیاسی) چه جایگاهی دارد؟
وقتی از «اخلاق» صحبت کرده و آن را به «سیاست» اضافه میکنیم، ترکیبی با عنوان «اخلاق سیاسی» پدید میآید. پیش از پرداختن به بحث «اخلاق سیاسی» باید نخست تصور خود را از «اخلاق» و «سیاست» روشن سازیم. در حوزه اخلاق همواره دو بحث را از یکدیگر جدا کردهاند: یکی اصول اخلاقی(ethics) و دیگری اخلاق (morality). متفکران اسلامی باب مقولهای را در انسانشناسی به نام «علمالنفس» گشوده بودند.
«علمالنفس» در تلقی این متفکران تنها به روانشناسی محدود نبود. در ادبیات فلسفه اسلامی، عقل عملی به 3حوزه تقسیم میشد:
امور اقتصادی(تدبیر منزل)
امور سیاسی(تدبیر مُدُن)
اخلاق.
جالب اینجاست که اخلاق زیربنای دوتای دیگر به شمار میآمد. مراد از اخلاق در نظر این متفکران، همان اخلاق فردی بود؛ در واقع چون اساس خانواده و شهر در تحلیل نهایی به فرد میرسید، اخلاق شالوده آنها به حساب میآمد. این بحث سبب شد که پیشینیان نگاهی اخلاقی به سیاست داشته باشند و همینطور نگاهی اخلاقی به تدبیر منزل(امور اقتصادی). تصور غالب این بود که انسانها 2ساحت متفاوت دارند؛ به این معنا که بخشی از زندگی در اختیار انسان قرار ندارد، مثل ویژگیهای جسمی یا بهدنیاآمدن در طبقه اجتماعی و خانوادهای خاص. اینها هستیهای از پیش تعیینشدهای به شمار میآمدند که اتفاقا در قلمرو اخلاق جای نمیگرفتند اما برخلاف بخش اول، بخش دیگری از زندگی را خود انسانها میسازند، بنابراین خود وی نیز مسئول آن است. این ساحت در حوزه عمل آدمی قرار میگیرد.
اگر بخواهیم به زبان امروزین سخن بگوییم، از ساحت نخستین به «رفتار» (behaviour) و از ساحت دوم به «عمل» (act) تعبیر میشود. عمل برخلاف رفتار، ساخته خود انسان است. آدمی بین گزینههای گوناگون میسنجد، آنگاه تصمیم میگیرد و در نهایت عمل میکند. بحث اساسی این است که چه تصمیمی درست و چه تصمیمی درستتر و چه تصمیمی نادرست و چه تصمیمی نادرستتر است؟ در اینجاست که حوزه اخلاق شکل میگرفت؛ به این معنا که انسان ابعاد گزینههای مختلف را پیش چشم میآورد و آنها را میسنجد. در این میان است که او اموری را اصل قرار میدهد و اموری را فرع. مثلا در اخلاق بازار، اصلی به نام «تـوکل» و «ریسک» وجود دارد. این اصل شایسته و خوبی است اما در مقابل، چیزهایی به نام «انحصار» و «احتکار» هم وجود دارد. در اینجا این بحث پیش میآید که آیا یک بازرگان میتواند به هر وسیلهای کسب سود کند یا آنکه سود وی باید مشروع (اخلاقی) باشد؟ در چنین مواقعی، یک دسته قواعد بیرونی وجود دارد که بخش عمده آنها از باورهای دینی گرفته شده است. این قواعد (بیرونی) جستوجوی سود را منوط به اصول و شرایطی ویژه میکنند. خطوط قرمزی که این قواعد وضع میکنند، ممکن است دست قانونگذار هم نباشد اما وجدان فرد را سخت تحریک میکند. تفاوت «اخلاق» با «قانون» از همین جا مشخص میشود. «قانون» هم لوازم و هم ضمانت اجرای بیرونی دارد. آنچه در این میان بسیار مهم است، این است که انسانها در «عمل» خود همیشه چارچوبهایی اخلاقی برای خود در نظر میگیرند. آنوقت است که این پرسش مطرح میشود که آیا در تنظیم قواعد(قانون) اخلاق اولویت دارد یا در تنظیم اخلاق، قواعد حقوقی و قانونی؟ به بیان دیگر آیا جامعه باید قواعد درست را وضع کند تا در ذهن انسانها نفوذ کند یا آنکه جامعه باید مبتنی بر قواعد اخلاقی، قانون وضع کند؟ در ادبیات اسلامی، اخلاق را یک وازع درونی میدانستند. وازع در معنای نگهدارنده است. این وازع درونی(اخلاق) همواره با وازع بیرونی (قانون) ارتباط معکوس دارد.
- در واقع میتوان گفت که «اخلاق» نگهبان درون است.
درست است. هر اندازه این نگهبان درونی بیشتر تقویت شود، نیاز کمتری به نگهبان بیرونی است و برعکس هر چقدر نگهبان درون کمتر تقویت شود، احتیاج بیشتری به نگهبان بیرونی پیدا میشود. اتفاقا کسی که عملا اخلاقی نیست، راههایی برای گریز از نگهبان بیرونی(قانون) هم پیدا میکند. در این وضعیت است که مثلا «غش در معامله» میکند و نیرنگ میزند. با این حال آدمی به خودش نمیتواند نیرنگ بزند.
- پرسش بنیادین این است که چگونه میتوان در سیاست به اخلاق بازگشت یا به بیان دیگر، چگونه میتوان سیاست را اخلاقی کرد؟ در آموزههای اسلامی این مسئله چگونه مطرح شده است؟
تمام فعالیتهای انسانیای که به نحوی به «عمل» مربوط هستند، بااخلاق سروکار دارند. در اخلاق، قواعدی وجود دارد که تابع حُسن و قبح عقلی است. شریعت هم، همانها را توضیح میدهد، بنابراین از این حیث فرقی نمیکند که متعلق این اخلاق، سیاست باشد یا اقتصاد. در نهجالبلاغه، خطبهها و نامههایی وجود دارد که از این حیث بسیار جالب توجه هستند. روایتی از امام علی(ع) وجود دارد که ایشان یاد گذشته میافتند. امام در آنجا میگویند؛ یاد آن اوایل اسلام بهخیر که همه در آن زمان مردانه میجنگیدیم و دشمنان اسلام با ما(مسلمانان) درمیافتادند. گاهی ما میبردیم و گاهی آنها. در این بین خداوند دید که ما در ایمان خود صادقیم. آنگاه لطف او به ما افزونتر شد.
این نکتهای که امام علی(ع) بیان میکنند، بسیار مهم است. یکی از اصلهای مهم اخلاقی که بسیار فراگیر بوده، «صداقت» است. صداقت در همه جا لازم است و سرمایه اجتماعی پدید میآورد. وقتی سرمایه اجتماعی ساخته شد، بهتدریج قاعدهها برای بازی سیاسی شکل میگیرند. امروزه در جامعه ما این جا افتاده که فلانی آدمی سیاسی است؛ یعنی او فردی «صادق» نیست، در حالی که اتفاقا هر اندازه جامعه پیچیدهتر باشد، اهمیت صداقت بیشتر میشود. درست به همین دلیل است که بنیان تمدن اسلامی را امام علی(ع) بر صداقت مبتنی میسازند. امام جملهای دارند با این مضمون که به خدا سوگند که من از معاویه زیرکتر بودم اما این ارزشها دست و پای مرا میگیرند. در این معنا، شکست، پیروزی است. برای مثال ممکن است در جایی دروغ بگوییم و اتفاقا رأی هم بیاوریم و در مقابل، در جایی راست بگوییم و شکست هم بخوریم اما باید بدانیم که راستگوی شکستخورده دوباره پتانسیل پیروزی دارد، حال آنکه دروغگوی پیروز، نه. این قاعده تاریخ است که هیچگاه دروغ پنهان نمیماند. بنابراین اصل «صداقت» را هم شریعت تأیید میکند و هم قواعد امروزین. جالب اینجاست که فطرت هم آن (صداقت) را تأیید میکند.
این بحث مطرح است که آیا چون دروغ گفتن به دیگران زیان میرساند بد است یا آنکه دروغگویی ذاتا بد است، قطع نظر از آنکه به دیگری زیان و آسیب برساند یا نه؟ فرض کنید که کسی دروغی را به خودش بگوید و آن را علنی نکند. این فرد مدتها با خودش کلنجار میرود که چرا این دروغ را گفته است. بر این اساس، بنیادهای اخلاقی در همه جا تولید سرمایه اجتماعی میکنند. به بیان دیگر صداقت، اعتماد پدید میآورد و اعتماد سبب انسجام و همبستگی اجتماعی میشود.
در حوزه اقتصاد میتوان گفت که پول ابزار اعتماد است اما در حوزه خانواده، اجتماع و سیاست چه؟ برای مثال یک فرد چگونه میتواند مطمئن باشد که اگر دزدی به خانهاش دستبرد زد، همسایهاش با آن دزد همکاری نکند؟ آیا با پول میتوان این را حل کرد؟ بسیاری از امور را نمیتوان با پول حل کرد. یکی از این موارد «قدرت» است. فرض کنید من به کسی رأی دادهام آیا میتوانم به او اعتماد کنم که تا 4سال به رأی من پایبند باشد؟ چگونه میتوانم این اعتماد را به دست آورم؟ فوقش این است که به ابزارهایی تکیه کنم تا اعتمادم را به دست آورم؛ فیالمثل آیا حزب میتواند به جای من رئیس جمهور انتخاب کند و من به واسطه حزب، اعتمادسازی کنم؟ تازه خود حزب هم در اینجا به یک معضل جدید تبدیل میشود. بنابراین چارهای جز اعتمادسازی بر مبنای صداقت نیست.
- حال که از اهمیت صداقت در پیدایی سرمایه اجتماعی سخن گفتید، بفرمایید که چه سازوکاری لازم است تا صداقت تولید شود و چگونه و با چه معیارهایی میتوان از آن حفاظت کرد؟
این پرسشی بنیادین است. پرسش دیگر آن است که آیا میتوان از صداقت عبور کرد؟ به نظر میرسد که در برخی از جاها، استثنائا میتوان این کار را کرد اما این قاعده نیست؛ فرض کنید کسی میخواهد فرد دیگری را بکشد و به دنبال وی است. از ما میپرسد که او کجا رفت؛ از این طرف رفت یا آن طرف؟ خب در این وضعیت ما باید چه کار کنیم؟ تردیدی نیست که در اینجا به خاطر حفظ جان آن فرد، موقتا صداقت را کنار میگذاریم. بنابراین بحث اصلی این است که صداقت همواره اصل بوده و مبتنی بر قواعد است و اگر جاهایی هم به طور استثنا میشکند، آن هم تابع قواعد است. در واقع نمیتوان آن اندازه حوزه «مصلحت» را گستردهتر کرد که همه جا به اسم مصلحت، صداقت را به کناری گذاشت.
اشاره کردیم که «صداقت» امری طبعی است . صداقت از طریق تکرار تبدیل به ملکه میشود. فرض بر این است که وقتی انسان متولد میشود، صادق است. همه دیدهایم که بچهها زودتر اعتماد میکنند و ما بزرگترها هستیم که به تدریج به آنها میآموزیم به دیگران کمتر اعتماد کنند یا اصلا نکنند. پس همه ما انسانها تمایل داریم که راهی بیابیم تا «صداقت» را کمکم به کناری بگذاریم اما باید بدانیم که ترمیم و تدارک دوباره آن، زمان زیادی میبرد. معمولا گفته میشود که صداقت به تکیه بر قواعد حاکم بر یک جامعه بازمیگردد.
صداقت اصل و قاعدهای است که زمان بسیاری میبرد تا شکل گیرد اما از میان رفتن آن بسیار سریع رخ میدهد. بنابراین وظیفه ماست که «صداقت» را با ظرافت حفظ کنیم؛ مثل تاجری که بیم دارد اعتبارش خدشهدار شود. بر این اساس یک نظام سیاسی هم باید همواره ترس از دست دادن اعتبار و مشروعیتش را داشته باشد.
- به این معنایی که مطرح میکنید، هر نظام سیاسی برای حفظ خود باید از صداقت محافظت کند.
همینطور است؛ زیرا نظام سیاسی در تحلیل نهایی، چیزی جز قراردادی مابین فرمانروا و فرمانبردار نیست. از جمله حقوق فرمانروا این است که بر اعتماد فرمانبرداران به خودش نظارت کند. از سوی دیگر مردم (فرمانبرداران) هم باید مطمئن باشند که فرمانروا به عهدی که آنها با وی بستهاند، عمل میکند. بنابراین، صداقت یکی از معیارهای حفظ شفافیت است. هر گاه در چیزی ابهام وجود داشته باشد، صداقت در آن گم است، اگر هم باشد، قابل احراز نیست. یکی از بزرگان میگفت من دوست دارم آشکارا اشتباه کنم تا اینکه به صورت مبهم درست عمل کنم. در مفهوم «صداقت»، چیزی به نام شفافیت وجود دارد. در دنیای معاصر، بخش بزرگی از آسیبهای موجود در روابط بینالملل برخاسته از نبود شفافیت است. دومین ویژگی مفهوم «صداقت» که در نوع خود بسیار مهم است، گونهای اولویتبندی است؛ به این معنا که برخی از ارزشها، بنیادین و برخی ارزشها روبنایی هستند؛ برای مثال در اخلاق اسلامی، بردن آبرو، حیثیت و حرمت کسی همپای کشتن وی است. بنابراین آبرو، حرمت، خون، نسل، جان، مال، دین و عقل از ارزشهای بنیادین در اخلاق اسلامی به شمار میآیند و باید در حفظ دقیق آنها بکوشیم.
در این میان عرض(آبرو) و دم(خون) از همه مهمتر هستند؛ به این معنا که حفظ آبرو و خون افراد در جامعه اسلامی اصل است و تحت هیچ شرایطی نباید به خطر افتد. حتی اگر به احکام اسلامی مرتبط با «عنف» هم توجه کنید، میبینید که احراز آنها بسیار سختگیرانه است و اینگونه نیست که قاضی بر اساس مشاهده و گواه یک شاهد یا شاهدان به آسانی تسلیم شود و حکم براند. بنابراین حفظ ارزشهایی چون آبرو، خون، مال و... استثناهایی هستند که موقتا سبب معطل ماندن اصل صداقت میشوند اما باید دانست که بزرگترین مصلحت، سرمایه اجتماعی است و سرمایه اجتماعی هم مبتنی بر صداقت است. بنابراین اگر بخواهیم برای حفظ سرمایه اجتماعی مصلحتسنجی کنیم، سرمایه اجتماعی از میان میرود. ما باید سازوکاری در جامعه و نظام سیاسی تعبیه کنیم که اگر کسی خطایی داشت، جرأت نکند فیالمثل برای نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری نامزد شود.
- چنین افرادی باید احساس کنند که در اتاق شیشهای قرار دارند و همه دارند آنها را میبینند.
همینطور است. اگر این سازوکار ایجاد شود، هم افراد خطاکار جرأت نامزد شدن برای امور مختلف را در جامعه به خود نمیدهند و هم از سوی دیگر، افرادی هم که سالم هستند، به جامعه چنان اعتماد پیدا میکنند که مطمئن هستند، آبرویشان حفظ میشود. اینها بحثهایی هستند که باید به شدت روی آنها کار کرد.
- چرا و چگونه یک ساختار سیاسی از اخلاق و اصل برتر آن، یعنی «صداقت» فاصله میگیرد و غیراخلاقی میشود؟
دلیل این امر به موضوعات مختلفی بازمیگردد که باید آنها را جدی گرفت؛یکی ذات سیاست است که در آن ابهام زیادی وجود دارد. اتفاقا به همین دلیل است که گفته میشود در سیاست باید همواره بهروی روشنفکران، منتقدان و خبرنگاران گشوده باشد تا آنها به شفافیت حوزه سیاسی کمک کنند. تدارک صداقت در حوزه سیاسی کار بسیار سختی است. بنابراین در حوزه سیاسی باید اصل را بر بدبینی گذاشت تا خوشبینی. البته این به آن معنا نیست که باید به افراد، بدبین بود. اگر به یکدیگر بدبین باشیم، زندگی اجتماعی غیرممکن میشود. اصل را باید بر این گذاشت که انسانها خوب هستند ولی قواعد، انحناهایی در جریان امور پدید میآورند. بنابراین باید همواره در قواعد بازنگری و آنها را اصلاح کرد. در حوزه سیاست که صداقت مبتنی بر شفافیت است، حکم میکند که به قواعد مشکوک باشیم و همواره آنها را اصلاح و تعدیل کنیم.
- به این معنا آیا پابهپای قواعد درونی که در انسانها وجود دارد، قواعد بیرونی هم باید ضامن صداقت باشند؟
بله. اجازه بدهید در این زمینه مثالی بزنم؛ من چند وقت پیش فردی را دیدم که در مقابل آینه جلوی ماشیناش طناب داری آویخته بود. او گفت این باعث میشود تا در هنگام رانندگی خطاهای خود را به حداقل برسانم. فردی که خطاهای خود را اصلاح میکند، به تدریج گزینشهای بهتری هم پیدا خواهد کرد. در حوزه سیاست هم باید قواعدی را با قواعدی دیگر جایگزین و اصلاح کرد. این را در اصطلاح «انصاف» میگویند. به این معنا که ما باید حتما مبتنی بر قواعد عمل کنیم اما در عین حال انصاف این است که قواعد را همواره بازنگری کنیم تا عرصه سیاسی شفاف بماند؛ زیرا اگر شفافیت رخت بربندد، صداقت هم وجود نخواهد داشت. اینجاست که بازنگری در قواعد یک وظیفه اخلاقی تلقی میشود. در واقع ما باید قاعده کلانی برای سنجش قاعدهها درست کنیم.
این باعث میشود که سرمایه اجتماعی شکل گیرد. باید همواره به دنبال قواعدی برای حفظ صداقت بود. دلیل اینکه باید همواره شفافیت را حفظ کرد، این است که شفافیت همیشگی نیست. روابط اجتماعی همواره میل به تیره شدن هم دارند. بنابراین ما یک راه دراز اعتبار و اعتمادسازی را باید در سیاست دنبال کنیم؛ مثلا اعتمادی را که امروزه به «رسانه» در برخی کشورها وجود دارد، ما هم باید جابیندازیم. اعتماد هم جز شفافسازی و صداقت امکان ندارد؛ برای نمونه شما نمیتوانید در گزارش خبر صادق نباشید، آنگاه در پی اعتمادسازی هم باشید. این اعتمادسازی نیست، «تدلیس» است. از تدلیس اعتماد زاده نمیشود. ممکن است از «تدلیس» موفقیتهای موقتی بهدست بیاید اما پایدار نیستند. بنابراین ما با راه دشوار اعتمادسازی در نهادهای سیاسیای مانند احزاب و انتخابات رویارو هستیم.
امروزه در دولت میگویند که مواظب باشید رأیهایتان را نخورند، در مجلس هم، همین را میگویند. هر نامزدی هم، این را تکرار میکند. این نشان میدهد که اعتماد وجود ندارد. از این رو، ما ناچاریم که صادق باشیم. از آنجایی که مجبوریم صادق باشیم، مجبور هستیم که شفاف هم باشیم و چون ناچاریم که شفاف باشیم، باید راههای شفافسازی را هم طی کنیم تا سرمایه اجتماعی استواری داشته باشیم. با دستور نمیتوان اعتمادسازی کرد. البته کسانی که در فضای اجتماعی و سیاسی غیرشفاف میشوند، میل به غیرشفافسازی پیدا میکنند. این به آن معناست که ما همواره در پی تولید ذهن سودجو هستیم. در اینجاست که انسان احساس میکند از اخلاقی بودن سودی به دست نمیآورد، حال آنکه اخلاقی بودن برای سود بردن است. این سود، آن سود منفی نیست. در واقع ما باید به دنبال تحلیل خطا در ارتباط با اصول اخلاقی و مصلحت باشیم.